مامان، بابا، من نمی توانم مسلمان باشم و همجنس گرا هستم

نجوا دختر 21 ساله ایرانی از لحظه التهاب آوری تعریف می کند که به پدر و مادرش گفته که اسلام را پس زده و می خواهد همجنس گرا شود. او می گوید که در تمام طول زندگی اش پدر و مادرش را فریب داده چرا که به دور از چشم آنها به پارتی می رفته و مشروب می خورده است. او حتی اعتراف می کند که بطور مرتب فیلم های مستهجن تماشا می کرده و با مردان رابطه جنسی داشته، گرچه ترجیح می داده که آنها زن می بودند.
(بنا به درخواست نجوا، عکس مادر ایشان حذف شد.) 

او می گوید که با گفتن این موضوع اخم های مادرش در هم رفت و پلک های پدرش به تعبیر خود او مانند خرابه های باستانی فرو ریخت اما در یک چرخش باورنکردنی آنها او را پذیرفتند. او می گوید که از آنها پرسیده که آیا می تواند یک دختر خوب و یک فرد خوب باشد، با وجود اینکه همجنس گراست و آنها بعد از یک مکث پاسخ داده اند: "بله".

این طرز رفتار پدر و مادر نجوا نقطه مقابل رفتار مسلمانان افراطی است که فرزندانشان را بخاطر موارد این چنینی تنبیه و یا حتی طرد می کنند.

به گزارش نارنجی نیوز او در آمریکا به دنیا آمده است اما پس از بازگشت پدر و مادرش به ایران  تا هفت سالگی در ایران زندگی کرد، سپس مجددا همراه خانواده اش عازم آمریکا شد. آنها در مریلند ساکن شدند جاییکه پدر او که مهندس است پارتی رفتن و تماشای تلویزیون های کابلی را برای او قدغن کرده بود. گرچه در آن زمان او نوجوان بود و یاغی گری های او شروع شده بود. او می گوید که در آن زمان مشروب می خورده، رابطه جنسی داشته و به پدر و مادرش دروغ می گفته است.

او سپس شروع به تماشای سایت های مستهجن کرد تا به گفته خودش ببیند که "مردم چه شکلی هستند" و در سن 15 سالگی اولین رابطه جنسی اش را برقرار کرد که احساسش در آن زمان را مثل سرزمینی توصیف می کند که فتح شده باشد.

او در 17 سالگی عاشق پسری به اسم الکس شد و سه سال با او رابطه داشت تا آنکه پس از عزیمت به نیویورک برای ادامه تحصیل با هم خوابگاهی دخترش رابطه برقرار کرد. اما او همچنان به پدر و مادرش دروغ می گفت تا بالاخره اکنون که فارغ التحصیل شده توانایی گفتن حقیقت را پیدا کرد.

پدر و مادر او به وی گفته اند که او همانی نیست که آنها آرزویش را داشتند اما همچنان از او پشتیبانی می کنند. او می گوید:"برای 15 سال همیشه این ترس را داشتم که در قلب پدر و مادرم، در خانواده ام، در ایرانم یا مذهبم فضای کافی برای حقیقتی که من هستم وجود ندارد."

ماجرای زندگی او در کتابی با عنوان "عشق، ان شاءالله" به چاپ رسیده و از روز ولنتاین در بازار است.  
منبع: روزنامه دیلی میل